امكاني براي زينبي بودن
كربلاي سال شصتويك هجري، دو پرده دارد:
پردة اول تا ظهر عاشوراست و پردة دوم از ظهر عاشورا.
هر يك از اين پردهها نيز يك قهرمان دارد. قهرمان پردة اول امام حسين(ع) و قهرمان پردة دون زينب كبري(س).
اينكه چرا امام حسين(ع) قهرمان پردة اول است، بديهي است. اما پردة دوم چرا و زينب كبري چرا؟
چه چيزي خالق اين روي سكة كربلاست و چه چيز ديگري، زينب را قهرمان آن ميكند؟
اينكه هر روز عاشورا و هر قطعه از زمين كربلاست، ميطلبد كه ما براي اين فراتاريخ، پردة دومي در نظر بگيريم و قطعاً كسي را بايد قهرمان ادامة داستان بدانيم كه عاشورا را از دهم محرم سال شصتويك هجري و كربلا را از آن صحراي خشك و بيآب و علف وسط عراق خارج كرد و آن را به يگانه شاقُل تاريخ تبديل ساخت و اين انسان مافوق كسي نيست جز زينب كبري(س).
"كربلا در كربلا ميماند اگر زينب نبود" زيباترين و گوياترين عبارتي است كه به ما ميفهماند چرا قيام امام شهيد، پس از شهادتش تداوم دارد و واضح ميكند كه ادامه دهندة اين شهادت، كدام شهيد زنده است.
اما اگر بخواهيم عُنصر غالب در اين نيمه از جريان كربلا را برجسته كنيم -همانطور كه به قول شهيد مطهري، حماسه، عنصر اصلي نيمة اول اين جريان است- بايد به تبليغ زينبي اشاره كرد و اصليترين محور اين بخش را رساندن آنچه اتفاق افتاده و كليد زدن آنچه بايد اتفاق بيافتد، توسط دختر اسدالله(ع) قلمداد كرد.
به عبارت ديگر، اصليترين كار زينب كبري(س) جرقه زدن و پروراندن شعلههايي بود كه ميبايست در امتداد خورشيد امام شهيد شعلهور ميشدند و ايجاد بستر براي تربيت افرادي بود كه ميبايست امام حسين زمان خويش باشند.
چون تا اين حسينهاي بالقوة تاريخ، خبري از منبع اصلي كه امام شهيد است نداشته باشند، بالفعل نميشوند و در گذر روزمرهگيهاي زندگي، چيزي ميشوند مثل ميلياردها انسان معمولي كه آمدند و رفتند و ديگر هيچ.
آيا تاريخ تنها به حسينهاي شهيد احتياج دارد؟ آيا دنيا صرفاً عرصة حماسه است؟ اگر در عاشوراي محرم سال شصتويكم هجري، زينب كبرايي هست كه سرايت دهندة وقايع آنچناني است، در عاشوراهاي ديگر تاريخ، كدام زينب بايد ظهور كند؟ پيام حسينيهاي ديگر را چه كسي بايد به نسلهاي بعد انتقال دهد؟ در نتيجه، علاوه بر اينكه هر روز عاشورا و هر جايي كربلاست، در كنار هر حسيني، زينبي هم بايد باشد، گويي حسين بدون زينب، يك پروژة ناتمام است.
فكر نميكنم در اين موضوع جاي شك و شبههاي باشد كه دفاع مقدس هشت سالة ما، كربلاي دوران ماست. كربلايي با وسعت هزاران كيلومتر و به طول هشت سال و با هزاران حسين شهيد. كربلايي با آناني كه نيامدند و توابين شدند، يا خائنين. كربلايي پر از علياكبر و اصغر، پر از عباس، پر از حر، پر از حماسه.
اما گويي اين كربلا ناتمام مانده چون اين كربلا، زينب ميخواهد. كسي ميخواهد كه خبر از رشادت و شهادت برادران و خواهران ما را كه تا ديروز، توي يك كوچه با هم بازي ميكرديم و امروز، خيلي وقت است كه ديگر ازشان خبري نيست جز اعلاميهي ترحيمي، به ما بدهد. اين عاشورا، زينبي ميخواهد كه رگ غيرت ما را جوشان نگه دارد تا كربلاي بعد. اگر ميخواهيم اين كربلا در جبهههاي جنگ مدفون نشود، نيازمند زينباني هستيم كه قلم به دست گرفته و شرح دهند آنچه را كه واقع شده.
در ادبيات امروز، به اين كار زينبي، تاريخ شفاهي ميگويند. تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس. در اين عرصة مقدس كه چيزي كمتر از جنگيدن ندارد و حتي خودش نوعي جنگ است، بايد با هر وسيلة كه صدا و تصوير راوي را ثبت ميكند، به سراغ حاضرين در عرصة نبرد رفت و در كشاكش حرفهاي او، حقايقي را استخراج كرد و به آناني كه نديدهاند، شناساند.
قصد تشريح نحوة انجام و روند تاريخ شفاهي را نداريم، چون طالب اين كار اگر طالب باشد، راه را پيدا ميكند و مراكز و كتابهاي آموزشي اين كار هم وجود دارد. مسئلة اساسي كه در اين موضوع وجود دارد، خطر فراموشي كربلاي عصر ما و فقدان زينب در دوران ماست.
الآن حدود بيست سال است كه از پايان جنگ تحميلي و دفاع مقدس گذشته و خيلي از افرادي كه مستقيم يا غيرمستقيم در اين ميدان الهي حضور داشتهاند، در سنين بالاي عمرشان زيست ميكنند. بماند كه خيلي از ايشان از بين ما رفتهاند و ما در انجام تكليف زينبي خويش شرمندهايم، اما راه جبران باز است و هنوز خيليها هستند كه ذخاير نابي از آن دوران را در سينه دارند و فقط منتظر شرايط مطلوب و يك تيم طالب و اين كاره هستند تا بگويند آنچه را كه ما در تصور هم نميآوريم.
البته در اين زمينه كارهايي انجام شده ولي قطرهايست در برابر هزاران و هنوز قسمت اصلي اين بار روي زمين مانده. دولتهاي مختلف هم سعي كردهاند در اين حوزه كارهايي بكنند و كردهاند اما بعضي از اين آثار كيفيت لازم را ندارد و اصلاً سپردن اين كار به دولتها يعني عقب انداختن آن و از دست دادن فرصت. چون به نظر نميرسد ارادهاي كه بايد اين كار را پيش ببرد در ساختار قدرت وجود داشته باشد و به جز رهبر عزيز انقلاب كه اين كار را يكي از دغدغههاي هميشگي خود عنوان داشته و همين آثاري هم كه توليد شده با عنايت و پيگيرهاي ايشان بوده، كس ديگري اهميت لازم و كافي را به اين مقوله نميدهد. پس بايد بيخيال دولت و حمايتهاي آن شد و هر كس خودش احساس تكليف كند و آستيني بالا بزند.
هرچند حكايت ورود به اين كار، حكايت "چو عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلهاست" و سختيهاي زيادي دارد - مگر زينب كبري (س) كولهباري از سختي را براي انجام رسالتش تحمل نكرد- اما چاره چيست وقتي كه تكليف است و دارد دير ميشود. اگر ميخواهيم مجموعة كاملي از آنچه كه در دفاع مقدس رخ داده را داشته باشيم، هر كدام از ما به قدر وسع، بايد يك تكه از اين نقاشي عظيم را ترسيم كنيم و با نيت همدردي با مصائب اهل بيت پيامبر (ص) مصائب اين كار را با افتخار به جان بخريم و اين قطار را جلو ببريم. براي انجام اين كار هم خيلي لازم نيست دنبال مورد ويژه و فلان فرمانده و بسار سردار باشيم. يادمان نرود كه بيشتر از فرماندهان، اين رزمندگان عادي بودند كه در گمنامي، نامي بزرگ بر خودشان نهادند و جنگ را ايشان بودند كه جلو ميبردند و خيلي از اين عزيزان، همين الآن در كنار ما زندگي ميكنند. فقط كافي است چشم دل باز كنيم و با جلب اعتماد ايشان، پاي حرفهاي نگفتهشان بنشينيم و به اندازة خودمان، زير اين بار بايستيم.
پس يك يا علي و همت زينبي لازم است تا از پدران و برادران و عموها و داييها و دوستان خانوادگي خويش بخواهيم رشادت حسيني ديروز را با كار زينبي امروز تكميل كنند. از همين حالا شروع كنيم، از نزديكترين رزمنده در كنارمان، اين يك تكليف است.
15 معجزۀ علمي امام صادق عليه السلام
پاسخ به شبهات دربارۀ همسران رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم
توهین به رسول خدا (ص) به بهانه آزادی بیان در یك فیلم امریكایی
هشتم شوال سال ۱۳۴۴، يوم الهدم، روز تخريب بقيع
پرسيدم.....، چطور، بهتر زندگي كنم؟
آيا افراد خوب در شرايط بد هم خوب ميمانند؟
سال نو مبارك - فلسفه هفت سين چيست؟
89467 بازدید
111 بازدید امروز
13 بازدید دیروز
211 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian