بسم الله الرحمن الرحيم
سركشي بعضي روشنفكران مسلمان
و شكستن قداست پيامبر(ص) و قرآن كريم
جاي تاسف است كه در اين زمان كه جمع كثيري از دانشمندان مسيحي و يهودي سعي در ارتباط دادن بيواسطه كتب الهي خود و حتي قرآن با منبع لايزال الهي دارند و در پست قبل مواردي از اين دست نظرات درج شد، افراد مثلا روشنفكر مسلماني مثل دكتر عبدالكريم سروش سعي در قطع ارتباط مستقيم وحي و قرآن با منبع لايزال الهي و شكستن قداست آن در حد عقايد يك نخبه كه خطاپذير است، دارند.
خلاصه گفتههاي انحرافي دكتر سروش در گفتگو با ميشل هوبينك كه در بخش عربي راديو جهاني هلند كار ميكند از اين قرار است:
1- وحي پيامبر اكرم(ص) همچون الهامي است كه شعرايي چون مولوي و حافظ و ... داشتهاند، امّا در سطحي عاليتر.
2- شخصيت و دانش پيامبر(ص) در حد دانش عصر نزول قرآن بوده است و فرمايشاتشان به درد اين زمان نميخورد. عين متن وي چنين است:
سنّتگرايان (كساني كه بر پايه سنّت پيامبر و ائمه معصومين نظر ميدهند) معتقدند كه پيامبر دانش و معرفت لدنّي و فراتر از زمان و مكان داشته است ولي براي فهم مطالب به قوم زمان خود �به زبان زمان خويش� سخن ميگفته است؛
ولي من ديدگاه ديگري دارم. فكر نميكنم دانش او از دانش مردم همعصرش دربارهي زمين، كيهان و ژنتيك انسانها بيشتر بوده است. اين دانشي را كه ما امروز در اختيار داريم، نداشته است.
3- وحي يا همان الهامات الهي پيامبر (ص) بر اساس تجربه، شخصيت و دانش محدود و خطاپذير خود الهامات الهي را به صورت متن و كتابي بنام قرآن درآورده است. عين متن وي چنين است:
اين وحي بيصورت است و وظيفهي شخص پيامبر اين است كه به اين مضمون بيصورت، صورتي ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد. پيامبر، باز هم مانند يك شاعر، اين الهام را به زباني كه خود ميداند، و به سبكي كه خود به آن اشراف دارد، و با تصاوير و دانشي كه خود در اختيار دارد، منتقل ميكند.
4- به خاطر انساني بودن و خطاپذيري متن قرآن، ما بايد فقط پيام كلي قرآن را گرفته و با بنا بر نياز اين زمان قرائتي نو از آن داشته باشيم.
اما در پاسخي كوتاه به گفتههاي سروش:
1- نظر بانو دكتر لورا واكيسا واگليري، پرفسور ادبيات عرب و استاد تاريخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ايتاليا در رسالهاي به نام پيشرفت سريع تعاليم اسلام:
در اين كتاب (قرآن) گنجينههايي از دانش را ميبينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قويترين رجال سياسي است.
كتاب آسماني اسلام، نمونهاي از اعجاز است. قرآن، كتابي است كه نميتوان از آن تقليد كرد. نمونه سبك و اسلوب قرآن در ادبيات عرب سابقه ندارد. تأثيري كه سبك قرآن در روح انسان ايجاد ميكند ناشي از امتيازات و برتريهاي آن ميباشد.
چطور ممكن است اين قرآن كار محمد(ص) باشد و حال آنكه معتقديم محمد(ص) يك مرد عرب و درس نخوانده بود. ما در اين قرآن ذخاير و اندوختههايي از علوم ميبينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت باهوشترين و متفكرترين اشخاص است و... قويترين سياست بايد در مقابل قرآن زانوي ناتواني به زمين بزند.
2- شما پيامبر(ص) را معصوم نميدانيد ولي حداقل صادق كه ميدانيد. مگر در متن قرآن براي نسبت ندادن كلمات قرآن به شخص پيامبر(ص)، ايشان را امّي معرفي نكرده و مگر او را از شعر و شاعري مبرّا ندانسته است،
خوب! پيامبر بيسواد كه بويي از شعر و شاعري نبرده است و تمام معرفتش به صورت ناب از علم لدنّي الهي سرچشمه ميگيرد، چطور كل متن قرآن را با زبان خودش گفته كه پس از 1400 سال يك از خط از آن را افراد مدّعي مثل شما نتوانسته است بگويد؟
4- بنا به روايات سنتي از معصومين عليهمالسلام، پيامبر تنها وسيله بود؛ او عين پيامي را كه از طريق جبرئيل به او نازل شده بود، منتقل ميكرد؛ اما شما كه اين نظر را قبول نداريد، از معصومين سلامالله عليها بالاتريد. حتما افرادي مثل شما در زمان ظهور امام زمان(عج) هم او را غيرمعصوم و خطاكار پنداشته و به مقابله با او ميپردازيد.
آيا خزعبلات شما را باور كنيم يا فرمايش خداوند را در سوره مباركه نساء آيه 82:
أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا
آيا در قرآن نمىانديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مىيافتند.
امان از اين همه خودشيفتگي!
شايد روزي خداوند را هم خطاكار و نادان بدانيد!
البته همسنگرانتان همچون اكبر گنجي مرتدّ صريحا اساس نبوت را منكر شده است.
5- با نظر آقاي سروش، پيامبر(ص) كه فرموده است، من شهر علم هستم و امام علي(ع) كه بر بالاي منبر فرمود: هر چه ميخواهيد از من بپرسيد كه من عالم به زمين و زمان و افلاكم. العياذ بالله، حتما ادعاي واهي كردهاند و دروغ گفته و لاف زدهاند.
6- اگر قرار باشد متن قرآن را به موزههاي تاريخ بسپاريم و هركس پيام كلي قرآن را گرفته و با بنا بر توهمي كه او از نيازش در آن زمان دارد، قرائتي نو از قرآن داشته باشد؛
- آيا سنگ بر روي سنگ قرار ميگيرد؟
- آيا قداست قرآن و همين يك ذرّه ايمان هم ته دل مردم باقي ميماند؟
7- اصلا اين همه تجربه عرفاني افراد بيسوادي مثل رجبعلي خياط و ... كه نور ملكوتي آيات و كلمات قرآني را مشاهده كردهاند و همه بزرگان نيز آنها را آزمودهاند، چه ميشود؟ مگر كلمات غيرخدا هم ميتواند نور ملكوتي داشته باشد؟
8- هم عقل و هم دين ما را به طرفداري از حق و مقابله با باطل فراميخواند؟ اگر قرآن و متن آن نتواند مورد استناد قرار گيرد و هر كس خودش حق را بر اساس هماي نفساش تشخيص دهد، آيا ديگر حق و باطل معني دارد؟
9- مگر تفسير به راي غير اين است كه قرآن را مطابق تمايلات و عقيده شخصي يا گروهي خويش معني كنيم، و بر آن تطبيق نماييم، بي آن كه قرينه و شاهدي بر آن باشد؟
چنين كسي در واقع تابع قرآن نيست، بلكه ميخواهد قرآن را تابع خويش گرداند، و اگر ايمان كاملي به قرآن داشت هرگز چنين نميكرد.
به يقين اگر باب �تفسير به راي� در قرآن گشوده شود، قرآن مجيد بكلي از اعتبار خواهد افتاد، و هر كس آن را مطابق ميل خويش معني ميكند و هر عقيده باطلي را بر قرآن تطبيق مينمايد.
بنابراين تفسير به راي يعني تفسير قرآن بر خلاف موازين علم لغت و ادبيات عرب و فهم اهل زبان و تطبيق دادن آن بر پندارها و خيالات باطل و تمايلات شخصي و گروهي، موجب تحريف معنوي قرآن است.
تفسير به راي شاخههاي متعددي دارد، از جمله برخورد گزينشي به آيات قرآن است، به اين معني كه انسان مثلا در بحث �شفاعت� و �توحيد� و �امامت� و غير آن، تنها به سراغ آياتي برود كه در مسير پيشداوريهاي اوست، و آيات ديگري را كه با افكار او هماهنگ نيست، و ميتواند مفسر آيات ديگر باشد، ناديده بگيرد، و يا بي اعتنا از كنار آن به سادگي بگذرد.
كوتاه سخن اين كه: همان طور كه جمود بر الفاظ قرآن مجيد و عدم توجه به قرائن عقلي و نقلي معتبر، نوعي انحراف است، تفسير به راي نيز انحراف ديگري محسوب ميشود، و هر دو مايه دور افتادن از تعليمات والاي قرآن و ارزشهاي آن است.
اگر شخصي بخواهد كلام خود را در لباس كلام خدا بپوشاند بنا بر خود آيات قران، آن شخص كافر ومشرك است وخود خداوند جزاي او را هم در دنيا و هم در آخرت به بدترين وضع ميدهد.
واقعاً هدف سروش و همانديشههاي او از گسترش نظريه قبض و بسط شريعت و شكستن قداست قرآن چيست؟
در كتاب رهنماي سعادت جلد 2ص 478 آمده است كه ناپلئون درسفري كه به مصر داشت به كتابخانهاي رفت و مترجم قرآن را باز كرد و اين آيه 9 سوره مباركه اسراء آمد:
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا
قطعا اين قرآن به [آييني] كه خود پايدارتر است راه مينمايد و به آن مؤمناني كه كارهاي شايسته ميكنند مژده ميدهد كه پاداشي بزرگ برايشان خواهد بود
وقتي مترجم اين آيه را خواند و ترجمه كرد؛ ناپلئون از كتابخانه بيرون آمد و شب را تا صبح بفكر اين آيه بود. صبح باز به كتابخانه آمد و مترجم آياتي ديگر از قرآن را برايش ترجمه كرد. روز سوم هم مترجم از قرآن براي او خواند و ترجمه كرد. ناپلئون در مورد قرآن سؤال نمود.
گفتند: مسلمانان معتقدند كه خداوند قرآن را بر پيامبر آخرالزمان محمد (صلي الله عليه و آله وسلم) نازل كرده است و تا قيامت كتاب هدايت آنان است.
ناپلئون گفت: آنچه من از اين كتاب استفاده كردم اينطور احساس نمودم كه:
1- اگر مسلمين از دستورات جامع اين كتاب استفاده كنند روي ذلت نخواهند ديد.
2- تا زمانيكه قرآن بين آنها حكومت كند، مسلمانان تسليم ما نخواهند شد؛ مگر ما بين آنها و قرآن جدائي بيافكنيم.
سروش از پيشقراولان ادبيات نيشدار و گزنده و بلكه مبتكر سبك ادبي خاصي مبتني بر تحقير و ويرانگري حيثيت انساني طرف مقابل پيش از پرداختن به افكار او است و آخرين نمونه آن چندي قبل در برخورد ايشان با دكتر نصر مشاهده شد.
وي چنان توان مغلطهبازي دارد كه حرف خودش را هم در سخنانش نفي ميكند و شيوهي ادعاهاي او به روش كسروي ملعون شباهت بسياري دارد.
سروش با اين گفتههاي انحرافياش كه مورد حمله شديد مراجع تقليد و اساتيد زيادي همچون دكتر عبدالله نصري، استاد خرمشاهي، آيت الله سبحاني و ... قرار گرفت، خواسته است مقدمه تحريف و شكستن قداست قرآن و پيامبر اكرم(ص) را مانند كتب ساير اديان فراهم آورد تا آرزوي سياستمداران جنايتكار و متجاوز غرب مانند ناپلئون (كه گفته بود: تا زماني كه قرآن بين آنها حكومت كند، مسلمانان تسليم ما نخواهند شد؛ مگر ما بين آنها و قرآن جدائي بيافكنيم) را محقّق كند؛ ولي زهي خيال باطل كه خداوند در متن قرآن حفاظتش را ضمانت فرموده است و مطمئنّاً دست و قلم متجاوزان به آن را خواهد شكست.
حال آيا فردي كه ميخواهد پيامبر خدا را تحقير و باعث از هم گسيختگي دين خداوند و تسلّط دشمنان مسلمانان بر آنان شود، مرتدّ، منافق و ضالّ و مغضوب خداوند نيست؟
بارالها!
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
ما را به راه راست هدايت فرما
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
راه آنان كه گراميشان داشتهاي نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان
15 معجزۀ علمي امام صادق عليه السلام
پاسخ به شبهات دربارۀ همسران رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم
توهین به رسول خدا (ص) به بهانه آزادی بیان در یك فیلم امریكایی
هشتم شوال سال ۱۳۴۴، يوم الهدم، روز تخريب بقيع
پرسيدم.....، چطور، بهتر زندگي كنم؟
آيا افراد خوب در شرايط بد هم خوب ميمانند؟
سال نو مبارك - فلسفه هفت سين چيست؟
89043 بازدید
14 بازدید امروز
57 بازدید دیروز
270 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian