× ------------------

آدرس وبلاگ من

hamsal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mrghali

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها بر همه عاشقان امام حسين(ع) تسليت باد

شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها

بر همه عاشقان امام حسين(ع) تسليت باد!

بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام كساني را كه زنده مانده بودند، اسير كرد. ميان اين اسرا، يك دختر كوچك هم ديده مي‌‏شد. اين دختر كوچك رقيه بود. رقيه دختر امام حسين عليه االسلام كه حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زينب و اسراي ديگر به طرف شام مي‌‏رفت. در شام به دستور يزيد ملعون اسراي آل الله در خرابه سكني داده شدند.

نيمه‌هاي شب بود كه از داخل خرابه‌هاي شام، صداي يك كودك به گوش مي‌‏رسيد. تمام كساني كه در ميان اسرا بودند، مي‌‏دانستند كه اين صداي رقيه دختر كوچك امام حسين است. رقيه از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌‏گرفت. گويا خواب پدرش را ديده بود. در اين حال يزيد لعنت الله عليه، دستور داد سر امام حسين عليه‏ السلام را به رقيه نشان بدهند. وقتي حضرت رقيه عليهاسلام سر بريده پدرش امام حسين عليه‏ السلام را ديد، با فرياد و ناله خودش را روي سر بريده پدرش انداخت و همان جا، از دنيا رفت.

سلام بر تو و عاشوراي بزرگي كه در چشم‌هاي كوچك تو خلاصه شده است.

سلام بر تو كه در خنكاي لبخند حسين عليه السلام رها بودي و پا به پاي آبله، زخم‌هايش را به جستجو.

سلام بر كوچكي گام هايت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‌ات.

سلام بر تو كه آتش، كوتاه‌تر از دامنت نيافت.

تو را خوب‌تر از شام غريبان، زينب مي‌شناسد و تو بهتر از همه، شام غريبان را.

شام غريبان، تو را خوب مي‌شناسد؛ تورا كه آن قدر پدر پدر كردي و �يا عَمَّتِي و يا أُخْتَ أَبِي! أينَ أَبِي� گفتي تا در روشناي حضور حسين عليه السلام غوطه ور شدي.

سلام بر تو؛ به آن زمان كه در هياهوي غبار و سوار، اشك و مشك و ستيغ و تيغ، حسين عليه السلام را در خلسه و خون و خاكستر رها ديدي.

از اندوه و داغ و دلتنگي، بوي تو به مشامم مي‌رسد و هرگاه نام تو را مي‌نويسم، هيچ واژه‌اي را توان توصيف اندوهت نيست.

از كنار شط تا وادي نخله، از مرشاد تا به حلب و از ديد نصراني تا به عسقلان، تو بودي همدم تنهايي بابا.

سلام به تو اي سئوال بزرگ تاريخ! پس از گذشت قرن‌ها آيا آبله پاهايت خوب شده است؟

تو چشماي باروني امشب شده مهموني

قصه مي‌گه واسه باباش يه دختر زندوني

داره مي‌گه از خاطرات كوفه و شام

داره مي‌گه از روضه‌هاي سنگ از بام

از اون شبي كه گم شدش توي بيابون

از تازيانه از صداي وقت دشنام

بابا نبودي دامنم آتش گرفت

گلهاي سرخ پيرهنم آتش گرفت

از سوزش گلبوسه‌هاي تازيان

بابا كبودي تنم آتش گرفت

نبودي تو هر كجا منو زدند

تو شهر و تو كوچه‌ها منو زدند

خلاصه برات بگم تو رفتي و

تو هر كجا گفتم بابا منو زدند بابايي

بابا بابا بابا بابا جان

************

درد و بلات به جونم باباي مهربونم

سنگم بياد جايي نمي‌رم پيش تو مي‌مونم

بعد از تو در دست غم و غصه اسيرم

داغ تو غمهاي عمه كرده پيرم

تو كه مي‌دوني دخترا بابايي هستند

بابا نگفتي تو مي‌ري و من مي‌ميرم

ليلا كيه تا كه بشه مجنون تو

بابا خودم مي‌شم بلا گردون تو

اول بزار خاكسترا رو پاك كنم

از لابه لاي گيسوي پر خون تو

بابايي چرا لبات خوني شده

بميرم چرا موهات خوني شده

بميرم رو ابروهات خورده ترك

بابايي چرا چشات خوني شده بابايي

بابا بابا بابا بابا بابا جان

پنجشنبه 8 دی 1390 - 8:44:05 PM

عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

نظر ها

danial

http://staer8.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 11 دی 1390 12:40:29 PM

با سلام

در مسلخ عشق کودک سه ساله هم می تواند الگو باشد

افتخارمان این است آینه کربلا از این الگو ها بسیار دارد

باشد با این همه الگو بیراه نرویم

azad

http://azad2011.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 9 دی 1390 8:41:51 PM

واي خدا با ديدن اين عكسها چقدر يا................. ولش كن باز محكوم ميشم به ضعف تفكر وللش بي خيال هون تعريف كنم در نظر شما دوستا منفور نشم بهتره چقدر خوب عالي ازين بهتر مگه ميشه دستت درد نكنه قربانت ازاد

ehsan