×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آگاهي ناب

× ------------------
×

آدرس وبلاگ من

hamsal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mrghali

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

دو فضيلت از عالم رباني مقدس اردبيلي فقيه عظيم الشأن

دو فضيلت از عالم رباني مقدس اردبيلي فقيه عظيم الشأن

مقدس اردبيلي لباس مرد ناشناس را مي‌شويد

در يكي از مسافرتها كه با عده‌اي همسفر بوده به اندازه‌اي تواضع به خرج داده و خود را حقير و كوچك نمود كه بعضي از آنان كه او را نمي‌شناختند دستور كاركردن به او مي‌دادند حتي شخصي لباس خود را به مقدس داده و خواست كه لباسش را بشويد مقدس با گشاده روئي قبول كرده لباس او را شسته و تحويل داد، شخصي كه شاهد اين جريان بود و مقدس را نيز مي‌شناخت به آن مرد اعتراض نموده گفت آيا مي‌داني به چه شخصيتي خدمت رختشوئي مراجعه كردي او مجتهد عاليقدر عالم بزرگ شيخ احمد مقدس اردبيلي است آن مرد از عمل خود بسيار شرمنده شده و شروع به عذر خواهي نمود. مقدس در نهايت خوشروئي از او دلجوئي نموده گفت وظيفه هر فرد معاونت و كمك در حق برادران مومن مي‌باشد.

مردان خدا صفحه 9

پدر مقدس اردبيلي به خاطر خوردن نصف سيب با دختر ناقص الاعضاء اجباراً عروسي مي‌نمايد

مي گويند محمد پدر شيخ احمد مقدس در اوان جواني كه هنوز ازدواج نكرده بود روزي از كنار جوئي كه در كوچه باغي واقع بود عبور مي‌نمود سيبي را در جوي آب مشاهده و ميل به آن سيب نمود از آب گرفت و مشغول خوردن شد نصف سيب را كه خورده بود پشيمان شده با خود فكر كرد آيا اين سيبي كه مي‌خورم صاحب آن رضايت دارد يا حرام است چون نصفش را خورده بود چاره‌اي جز جلب رضايت صاحب آن نديد فكري به خاطرش رسيد و براي انجام آن باقيمانده سيب را به دست گرفته مسير آب را با العكس طي نمود و درخت هائي را كه از ديوار باغ‌ها بيرون افتاده بودند بررسي مي‌نمود تا به درختي رسيد كه با سيب موجود مطابقت داشت درب باغ را زده صاحب آنرا خواست جريان را با صاحب باغ در ميان گذاشت و تقاضاي حليت نمود آن مرد از عمل و دقت در رعايت حق الناس آن جوان متحير و متعجب شد. جوان را به داخل باغ دعوت نموده پذيرائي مفصلي كرد چون جوان را بسيار متدين و در عين حال مودب ديد با خود گفت از دست دادن چنين گوهر كميابي كه مفت به دستش افتاده از بي عقلي است پس فكري بخاطرش رسيد. به جوان گفت حلال نمودن سيب يك شرط دارد جواب داد هر شرطي باشد قبولي دارم و هر مقدار پول بخواهي در مقابل آن نصف سيب خواهم داد مرد گفت من احتياج به پول و مال دنيا ندارم فقط پيشنهاد من اين استكه دختري دارم - لال - كر - كور - چُلاق مي‌باشد چنانكه او را به عقد و زوجيت خود در آوري سيبي را كه خورده‌اي حلالت مي‌كنم در غير اين صورت راضي نخواهم بود؟ محمد از اين پيشنهاد ناراحت شده به فكر فرو رفت. عالم آخرت و روز حساب را به ياد آورده و عذابهاي آخرتي را با عذاب دنياي فاني و زود گذر سنجيد بالاخره مصلحت در اين ديد كه اگر با آن دختر كور و كر بسوزد و بسازد بهتر است تا اينكه روز قيامت به عذاب الهي گرفتار شود - ناچار جواب مثبت به پدر دختر داده و تن به رضا داد برنامه مختصر عروسي انجام گرفت و شب عروسي فرا رسيد محمد كه براي رضاي خاطر خداوند خود را آماده نموده بود با دختري زشت و ناقص الاعضاء روبرو گردد اما با منظره خلاف تصور خود روبرو گرديد و بر عكس در مقابل خود عروسي را ديد بسيار زيبا و در عين سلامت جسم محجوب و مودب كه فاقد همه آن عيوب بود كه پدر او ذكر نموده بود از تعجب حيرت زده شد فوراً به نزد پدر عروس رفته چگونگي را از او پرسيد پدر عروس خنديد. گفت آن نقص هائيكه براي دخترم ذكر نمودم عللي دارد: اينكه گفتم دخترم لال مي‌باشد منظور اين است كه كلامي كه غير رضاي خدا در آن باشد اداء نمي‌نمايد و از كسي بدگوئي نمي‌كند و زبانش جز اذكار الهي و تلاوت قرآن مجيد به چيز ديگري گشوده نشده است، اما كري گوشش به معني اين است كه تا به حال گوش به لهو و لعب و غيبت اشخاص نداده و از گوش‌هاي خود جز براي شنيدن حقيقت و مواعظ و آيات الهي استفاده ديگري نمي‌نمايد، اما چشمش كور است براي نديدن نامحرمان و محرمات خداوند ولي در مقابل بينا و بصير است براي استفاده از قرائت قرآن و ادعيه و چيزهائيكه خدا آنها را مجاز اعلام فرموده، چُلاق است براي اينكه قدمي بر خلاف و بدون اجازه از خانه بيرون نمي‌گذارد؛ بله در صورت انتصاب اين سرگذشت به پدر مقدس معلوم است كه از اين دو گوهر پاك بايد چنين لولوء كم يابي به وجود بيايد و گفته‌اند مادر مقدس هرگز بدون وضو پستان به دهان فرزندانش نمي‌گذاشته حتي نيمه‌هاي شب زمستان سرد آذربايجان كه طفل از خواب بيدار مي‌شده آن بانوي متدينه از خواب خوش برخواسته و با شكستن يخ حوض وضو مي‌گرفته تا با وضو طفل خود را شير بدهد.

مردان خدا صفحه 11 الي 14

شنبه 9 مهر 1390 - 11:09:03 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


عالم برزخ (عالم پس از مرگ)


اينجا ايران است نه ژاپن


15 معجزۀ علمي امام صادق عليه السلام


پاسخ به شبهات دربارۀ همسران رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم


توهین به رسول خدا (ص) به بهانه آزادی بیان در یك فیلم امریكایی


هشتم شوال سال ۱۳۴۴، يوم الهدم، روز تخريب بقيع


پرسيدم.....، چطور، بهتر زندگي كنم؟


آيا افراد خوب در شرايط بد هم خوب مي‌مانند؟


سال نو مبارك - فلسفه هفت سين چيست؟


شان استون مسلمان شد


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

89044 بازدید

15 بازدید امروز

57 بازدید دیروز

271 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements